1
دراصطلاح عرفابه معني
فيض
ومعرفت است.
|
|
2
درمتون عارفانه به
معني"الهامات
غيبي"است كه بردل
سالك وارد ميشود.
|
|
3
آدم
ابوالبشرعليه السلام جامع جميع
صفات
خداوندوصفات الهي است .
|
|
4
دراصطلاح اهل معرفت قبول
عبادات
سالك راگويند.
|
|
5
دراصطلاح گاه به معني حيات است
وگاه
وجودعلي الاطلاق.به معني دانش
ومعرفت
نيزآمده است.همچنين كنايه از
اشراقات
ربّاني است.
|
|
6
|
7
كنايه ازحجابي است كه
مانع
وصول بُوَد.
|
|
8
ازآنجا كه صفت الهي،حاجب ذات
اوست
به "اَبرو"تعبيرمي گردد.
|
|
9
ازريشه ابلاس به معني نوميدكردن.
همان
است كه آدم رادربهشت فريفت.
ابليس
مظهرتكبروخودبيني است.
|
|
10
دربرابر"جبر"است ولي درلسان
عرفاآن
است كه بنده آنچه راحق اختيار
مي
كندانتخاب نمايد.
|
|
|