صفحه اصلی | معماهای قرآنی |معماهای پیامبران| معماهای معصومین| معماهای دختران و زنان

          معماهای گوناگون | معماهای آن چیست |معماهای اولین ها| معماهای ترین ها| اهمیت نماز|            

امام زمان | داستانهای معنوی |قصه های عاشقان| اسوه های فضیلت| معماهای کودکان|                

 دعاهای قرآنی | نقشه سایت |معماهای بهشت| معماهای واژه ها| معماهای حیوانات |                    

 | سوره اخلاص با خط عثمان طه  | سوره فلق با خط عثمان طه | سوره حمد با خط عثمان طه |     

سوره های قرآن باخط عثمان طه  

www.moammahaye-qorani.ir

داستان معنوی

2

 

جنازه ای که از یمن به نجف آوردند 

 

در کتاب مدینه المعاجز است که روزی مولای متقیان با     
عده ای از اصحاب در پشت دروازه کوفه نشسته بودند ، نظری
فرمود و گفت آیا آنچه را که من می بینم ، شما هم می بینید ؟
عرض کردند نه یا امیرالمومنین .

فرمود : می بینم دو نفر را که جنازه ای را روی شتری     
می آورند . تا اینجا برسد سه روز راه است . روز سوم
علی علیه السلام و دوستانش نشسته اند که چه پیش می آید .
دیدند از دور شتری نمایان شد ، روی شتر جنازه ای است
 و مهار شتر به دست کسی است و یک نفر هم به دنبال شتر
 است ، تا نزدیک شدند ، حضرت پرسید این جنازه کیست و
شما کیستید و از کجا آمده اید ؟

عرض کردند ما اهل یمن هستیم و این جنازه پدر ماست که    
 وصیت کرده او را به سمت عراق حمل دهیم و

در نجف کوفه دفن کنیم .   

حضرت فرمود آیا سببش را پرسیدید ؟ گفتند بلی ، پدرمان    
 می گفت آنجا کسی دفن می شود که اگر تمام اهل محشر
 را بخواهند شفاعت کند می تواند. علی علیه السلام فرمود :
راست گفت ؛ پس دو مرتبه فرمود : والله من همان مرد هستم .

 

نقل از کتابهای شهید آیت الله دستغیب 

 

 

 

داستالن معنوی3

 

خوش امدید
 
  صفحه اصلی
معماهای قرآن   
معماهای پیامبران
معماهای واژه ها
معماهای بهشت
امام زمان
داستان معنوی
 اهمیت نماز
قصه عاشقان
نقشه سایت
سوره های قرآن با خط عثمان طه
دعاهای قرآنی
اسوه های فضیلت
معماهای نماز
برگهای سبز از زندگی شهیددستغیب
معماهای نخستین قرآن
معماهای نخستین نهج
معماهای نخستین کتاب
معماهای نخستین تاریخ
معماهای نخستین حدیث
معماهای نخستین بدعت
معماهای نخستین ادیان و.
 

 

 

 

 

 

  

 

www.moammahaye-qorani.ir