41
سيستم حكومتي كه درآن
فردي
تحت الشعاع قدرت
دولت قرار
مي گيرد.
|
|
42
سيستم حكومتي است كه
درآن تمام
قدرت در
دست زمامدار
باشد.
|
|
43
دست ازكاركشيدن
كارمندان و
تعطيل كردن دست
جمعی
كاربرای گرفتن
امتیازی خاص
ازکارفرما
یادولت.
|
|
44
این اصطلاح درقرن
بیستم برای آن دسته از
کشورهای اروپایی
به کاررفت که در طول
سالهای1900-1800تسلط
خودرا برسرز-
زمینهای آسیایی
آفریقایی گسترش دادند
وامپراطوری به
وجودآوردند.ونیزاز
گسترش سلطه
ایالات متحده
در
درآمریکایلاتین وفیلیپین
اطلاق شد.
|
|
45
دولتهای
السالوادور،کاستاریکا،گواتمالا،نیکارا-
گوئه وهندوراس
این سازمان را در1951
تاسیس کردند هدف آن توسعه
همکاری
اقتصادی وفرهنگی
واجتماعی بین
اعضاءاست.
|
|
46
مستقل شدن قطعه ای
ازخاک یک کشور
یا سرزمین تحت حاکمیت آن مانند
انفصال14 مستعمره انگلیس
وتشکیل ایالات متحده
امریکا،انفصال
برزیل ازپرتقال
یونان از
ترکیه.
|
|
47
تحولات ناگهانی وشدیدی
که دراوضاع سیاسی
واجتماعی واقتصادی روی
می دهدویک دولت
یانظام حقوقی مستقرجای
خودرا به دیگری
می دهدانقلاب مفهومی
دیگربه معنای
تحولاتکلی واساسی است
مانند
انقلاب فرهنگی،انقلاب
علمی،انقلاب
صنعتی.
|
|
48
اصطلاحا به کشورهای
صادرکننده
نفت گفته میشود که
عمده
مخازن نفت جهان
رادارا
می باشند ونبض
بازارنفت
رادر
دست دارند.
|
|
49
تسلط گروه اندک بردولت
بدون نظارت اکثریت
وبیشتربراقلیتی
اطلاق می شود که
قدرت دولت را درراه
منافع
شخصی به کار
می برد
واکثریت ناراضی
راسرکوب
می کند.
|
|
|